
الناز شاکردوست بازیگر و طراح صحنه و لباس سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی است. الناز شاکردوست بازیگری را با تئاتر آغاز کرد. الناز شاکردوست در سن نوزده سالگی، با بازی در فیلم گل یخ در سال ۱۳۸۳، به کارگردانی کیومرث پوراحمد، پا به عرصه سینما گذاشت و ظرف کمتر از یک سال در ۴ فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد.
بیوگرافی و مصاحبه با الناز شاکر دوست
الناز شاکردوست (زاده ۷ تیر ۱۳۶۳ در تهران) بازیگر و طراح صحنه و لباس سینما، تلویزیون و تئاتر ایرانی است.
او بازیگری را با تئاتر آغاز کرد. در سن نوزده سالگی، با بازی در فیلم گل یخ در سال ۱۳۸۳، به کارگردانی کیومرث پوراحمد، پا به عرصه سینما گذاشت و ظرف کمتر از یک سال در ۴ فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد. گل یخ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد و تهیهکنندگی غلامرضا موسوی ساخته سال ۱۳۸۳ است. او در سال (۱۳۸۳) با بازی در فیلم گل یخ به کارگردانی کیومرث پوراحمد به سینما وارد شد.
عکس جدید اینستاگرام Elnaz + بیوگرافی الناز شاکردوست
بیوگرافی الناز شاكردوست، بازیگر ایرانی
الناز شاكردوست در سال ۱۳۶۳ در يكي از محله هاي تهران چشم به دنيا گشود. در دوران دبستان عاشق بازيگري شد. الناز شاكردوست كلا انسان عجيبي است. عاشق فوتبال است شبيه بازيگري ! مادر خود را بسيار دوست دارد.الناز شاكردوست با بازی در فیلم « گل یخ » ساخته کیومرث پوراحمد به سینما آمد و ظرف کمتر از یک سال در پنج فیلم سینمایی نقش آفرینی کرد. تفاوت بازی او در دو فیلم « گل یخ » و « مجردها » نشان از توانایی های او دارد. الناز شاكردوست در « بی وفا » اولین ساخته منتقد قدیمی سینما - اصغر نعیمی - بهترین بازی کارنامه سینمایی اش را به نمایش گذاشت.
اینستاگرام الناز شاکردوست
عجيب ترين نكته در زندگي الناز شاكردوست دوست صميمي اوست. بله دوست صميمي او گوهر خير انديش است كه حداقل ۳۰ سال از او بزرگتر است. الناز شاكردوست به طور اتفاقي وارد سينما شد. به گفته كيومرث پوراحمد وقتي دنبال يك بازيگر حدودا ۲۰ ساله ميگشته كه الناز رو ديده و از بازي وي كه در ان موقع در تئاتر بازي مي كرده خوشش امده و او را در فيلم گل يخ به عنوان بازيگر نقش اول بازي داده است.
تک عکس الناز شاکردوست
بازي هاي مختلف و نقش هاي مختلف كه از الناز شاكردوست ديديم او را يك بازيگر باهوش و با استعداد معرفي كرده است. بازي هاي متفاوت نظير يك دختر پولدار در عروس فراري ... يك دختر شل و ول در مجردها(واقعا فوق العاده بود).. يك دختر نسل سومي در چه كسي امير را كشت (بازي او در اين فيلم عالي بود..بسيار بهتر از نيكي كريمي . مهناز افشار و...) و بازي بسيار زيباي الناز شاكردوست در فيلم بي وفا (به عنوان يك دختر پايين خيابوني كه عمرا هيچ بازيگري نمي توانست اين نقش را به اين خوبي بازي كند). در اين سه سال و تا سن ۲۲ سالگي بازي در ۱۱ فيلم يك آمار فوق العاده براي يك بازيگر است. منتقدين بسياري از همان اول از بازي الناز شاكردوست تعريف كرده اند. حتي هنرمنداني مانند مرحوم منوچهر نوذري از بازي وي تعريف كرده اند.
عکس بامزه الناز شاکردوست
فیلمشناسی
سینمایی
سال | نام فیلم | سمت | کارگردان | اکران |
---|---|---|---|---|
۱۳۹۶ | سراسر شب | بازیگر | فرزاد مؤتمن | |
۱۳۹۵ | خفگی | بازیگر | فریدون جیرانی | مهر ۱۳۹۶ |
۱۳۹۳ | اسب سفید پادشاه | بازیگر | محمد حسین لطیفی | ۱۳۹۴ |
۱۳۹۳ | مبارک | بازیگر | محمدرضا نجفی امامی | ۱۳۹۵ |
۱۳۹۳ | تابو | بازیگر | خسرو معصومی | ۱۳۹۴ |
۱۳۹۲ | آتیش بازی | بازیگر | بهمن گودرزی | - |
۱۳۹۱ | رسوایی | بازیگر | مسعود دهنمکی | اسفند ۱۳۹۱ |
۱۳۹۰ | تو و من | بازیگر | محمد بانکی | شهریور ۱۳۹۱ |
۱۳۸۹ | اینجا تاریک نیست | بازیگر | محمدرضا خاکی | - |
۱۳۸۸ | نقطه بیبازگشت | بازیگر | سیروس رنجبر | ۱۳۹۰ |
۱۳۸۸ | سلام بر عشق | بازیگر | اصغر نعیمی | اسفند ۱۳۸۸ |
۱۳۸۸ | شرط اول | بازیگر | مسعود اطیابی | - |
۱۳۸۸ | ناسپاس | بازیگر | حسن هدایت | مرداد ۱۳۸۹ |
۱۳۸۸ | چراغ قرمز | بازیگر | علی غفاری | آبان ۱۳۸۹ |
۱۳۸۸ | فاصله | بازیگر | کامران قدکچیان | شهریور ۱۳۸۹ |
۱۳۸۷ | پوسته | بازیگر | مصطفی آل احمد | ۱۳۸۷ |
۱۳۸۷ | حرکت اول | بازیگر | فرهاد نجفی | پاییز ۱۳۸۷ |
۱۳۸۷ | دلخون | بازیگر | محمدرضا رحمانی | مرداد ۱۳۸۸ |
۱۳۸۷ | دو خواهر | بازیگر | محمد بانکی | شهریور ۱۳۸۸ |
۱۳۸۷ | کارناوال مرگ | بازیگر | حبیبالله کاسهساز | شهریور ۱۳۸۹ |
۱۳۸۷ | کیش و مات | بازیگر | جمشید حیدری | مرداد ۱۳۸۸ |
۱۳۸۷ | از ما بهتران | بازیگر | مهرداد فرید | شهریور ۱۳۸۹ |
۱۳۸۶ | باد در علفزار میپیچد | بازیگر | خسرو معصومی | پاییز ۱۳۸۹ |
۱۳۸۶ | در میان ابرها | بازیگر | سیدروحالله حجازی | اردیبهشت ۱۳۸۸ |
۱۳۸۶ | مجنون لیلی | بازیگر | قاسم جعفری | فروردین ۱۳۸۷ |
۱۳۸۵ | بیوفا | بازیگر | اصغر نعیمی | آذر ۱۳۸۵ |
۱۳۸۵ | اتوبوس شب | بازیگر | کیومرث پوراحمد | ۱۳۸۵ |
۱۳۸۵ | خدا نزدیک است | بازیگر | علی وزیریان | مهر ۱۳۸۶ |
۱۳۸۵ | قاعده بازی | بازیگر | احمدرضا معتمدی | ۱۷ مرداد ۱۳۸۶ |
۱۳۸۴ | چند میگیری گریه کنی | بازیگر | شاهد احمدلو | اردیبهشت ۱۳۸۵ |
۱۳۸۴ | چه کسی امیر را کشت؟ | بازیگر | مهدی کرم پور | آبان ۱۳۸۵ |
۱۳۸۴ | قتل آنلاین | بازیگر | مسعود آب پرور | مهر ۱۳۸۵ |
۱۳۸۳ | عروس فراری | بازیگر | بهرام کاظمی | آبان ۱۳۸۴ |
۱۳۸۳ | گل یخ | بازیگر | کیومرث پوراحمد | اسفند ۱۳۸۳ |
۱۳۸۳ | مجردها | بازیگر | اصغر هاشمی | اسفند ۱۳۸۳ |
۱۳۸۲ | اینجا… آخر دنیا | بازیگر | شراره یوسفی نیا/ابراهیم بخشی |
عکس های الناز شاکردوست
تلویزیونی
- وطن من (مجموعه تلویزیونی)
شبکه نمایش خانگی
سال | مجموعه | سمت | کارگردان | موسسه | توضیحات و سال پخش |
---|---|---|---|---|---|
۱۳۸۹ | قلب یخی | بازیگر | محمدحسین لطیفی | تصویر دنیای هنر | ۱۳۸۹ |
۱۳۹۱ | رالی ایرانی | بازیگر | آرش معیریان | فرهنگی هنری قرن جدید | نخستین فیلم مسابقه ایران - ۱۳۹۲ |
الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
جشنوارهها و جوایز
سال | نتیجه | نام جایزه | رده | برای فیلم |
---|---|---|---|---|
۱۳۸۶ | کاندید | سیمرغ بلورین | بهترین بازیگر نقش اول زن | باد در علفزار میپیچد |
۱۳۸۵ | کاندید | تندیس زرین جشن خانه سینما | بازیگر نقش مکمل زن | چه کسی امیر را کشت |
۱۳۸۴ | کاندید | تندیس زرین جشن خانه سینما | بازیگر نقش مکمل زن | مجردها |
۱۳۸۷ | کاندید | تندیس زرین جشن خانه سینما | بازیگر نقش مکمل زن | در میان ابرها |
۱۳۹۴ | برنده | لوح تقدیر و جایزه جشنواره فیلم سان فرانسیسکو آمریکا | بهترین بازیگر زن جشنواره | تابو |
۱۳۹۶ | برنده | تندیس بهترین بازیگر زن جشن حافظ | بهترین بازیگر زن | مبارک |
۱۳۹۶ | کاندید | تندیس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان ایران | بازیگر نقش اول زن | خفه گی |
الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
مصاحبه با الناز شاکردوست
اهمیت سرنوشت کاراکتر
شما به نقشی که در «اسب سفید پادشاه» داشتم نگاه کنید. قرار نبود که این شخصیت در همه فیلم از ابتدا شکست خورده باشد. این مسیر باید طی شود. یعنی باید اول کاری میکردم که تماشاگر او را دوست داشته باشد و بعد او را همراه کنم. اگر تماشاگر نقش را دوست نداشته باشد به سرنوشت او هم اهمیتی نمیدهد و برایش فرقی نمیکند که حالا او شکست بخورد و نارو و نارفیقی ببیند؛ درواقع نه از اندوه نقش ناراحت میشود و نه با شادی او میخندد. سعی من این بوده کاری کنم و طوری بازی کنم که مخاطب با او همذات پنداری کند و این مهمترین کار بازیگر است.
چوب چشم رنگیام را خوردم
متاسفانه باید بگویم یکسری افراد نان چشمرنگی بودن خود را خوردهاند اما من چوبش را خوردهام. البته دوستان منتقد یا بعضی کارگردانها همیشه این را گفتهاند که توانایی بازیگری من در پس این ویژگی چشمرنگی بودن پنهان شده است. همین مساله باعث شده یکسری کارگردانها نسبت به انتخاب من ترس داشته باشند. اما به جرأت میگویم کارهایی بوده مانند «در میان ابرها»، «پوسته»، «باددرعلفزار میپیچد» که شاید تنها خودم میتوانستم آنها را بازی کنم. این البته عقیده تمام افرادی است که فیلمها را دیدهاند یا با آنها در آن فیلمها کار کردهام، اما به قول شما خیلی اوقات چهرهام از بازیام پیشی گرفته است.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
کمکهای نویسنده و خبرنگار
کاش این را شما خبرنگارها و منتقدان بگویید چه اتفاقی میافتد که الناز شاکردوست وقتی در فیلم «در میان ابرها» خوب ظاهر میشود اما بازهم مجبور است در انتخابهای بعدی میان بد و بدتر قرار بگیرد؟ در همه دنیا به نظرم خبرنگارها و منتقدان سینمایی به بازیگر کمک میکنند و با نوشتههایشان او را در مسیر و هدفی که دارد پیش میرود، جلو میبرند و با نقد و بررسی و گوشزد خطاهایش به او کمک میکنند.
معیاری به نام پول
من خیلی وقت است دیگر به خاطر دیده شدن، پول و. . . کار نمیکنم. اگر نگاه کنید طی چند سال اخیر کارهای زیادی نداشتهام؛ در حالی که مثلا همین سال گذشته دست کم میتوانستم شش، هفت فیلم بازی کنم. بعد از «قلبیخی» که اولین سریال رسانهای بود، مجموعههای بسیاری به من پیشنهاد کار دادند و حتی پولهای خوبی هم میدادند اما من نرفتم. شاید هر بازیگری جای من بود قبول میکرد اما وقتی به این شکل جلوی دوربین نمیروم و پول ملاک انتخابهایم نیست اما بازهم چنین جملاتی را میشنوم که هر نقشی را برای پول بازی کردهام و بسیار دلم میگیرد و حتی دچار یأس میشوم. سعی کردهام با «نه گفتن» به خیلی پولها و کارها آن هم در سن و سالی که دارم ثابت کنم اینطور نیست که من فقط میخواهم دستمزدی بگیرم و فیلمی بازی کنم.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
قربانیان اکران با سانس کم
در اینکه چرا بعضی کارهای بد تکرار میشوند یا چرا بعضی بازیگرها میلی به تغییر ندارند، به نظرم در کنار همه مسائل بخشی از آن مربوط و متاثر از رفتار رسانههای خبری است؛ مثلا بیهیچ تحقیقی به فلان فیلم انگ شکست تجاری میزنند یا کاری را ناموفق میشمارند. این مساله روی مخاطبی که قرار است برود فیلمی را ببیند و حتی تهیهکنندهای که میخواهد کار جدیدی را شروع کند، تاثیر میگذارد. اگر فروش بالا معیار موفق بودن یک اثر بشود، نظر صحیحی نیست. چون کارهای پرفروشی بودهاند که بعد از پایان اکران، کارشان به سطل آشغال کشیده و درواقع ارزشی نداشتهاند.
اما شما مثلا همین «اسب سفید پادشاه» را نگاه کنید که چطور با حتی یکی، دو سانس نمایش در سینماهای محدود، قربانی پخش و اکران میشود. بعد اسمش را میگذارند شکست! حداقل در مطبوعات نباید چنین تعریفی از فیلمها و موفقیت و شکست آنها بشود. البته ناگفته نماند تهیهکننده و سرمایهگذارى که دهها برابر هزینه فیلم را از دل تبلیغات داخل فیلم و اسپانسرها گرفته، دیگر هنگام اکران فیلم هم مایه نمیگذارد و برای تبلیغات کار و پخش مناسب آن تلاش نمیکند. این مساله باعث دیده نشدن تلاش شما میشود و تنها کسی میشوید که لطمه میخورید!
عکس گریم، الناز قبل از عمل!
هنوز هم به خاطر چهرهام به من پیشنهاد بازی در فیلمهایی میشود اما چون دیگر بزرگ شدهام و «نه گفتن» را یاد گرفتهام دیگر این اجازه را نمیدهم. البته نمیتوان گفت زیبایی چهره در بازیگری بیتاثیر است اما من سعی کردهام خودم به این مساله متکی نباشم؛ مثلا در فیلم «چراغ قرمز» دو نقش را بازی کردم یکی نقش دختری بود که لنز مشکی داشت با موهایی خاص و حتی در بینیام با جاسازی لولههای پستانک، فرم تازهای به صورتم داده بودند و بینیام پهن شده بود و گریم جالبی داشتم که شباهتی به چهره خودم نداشت.
اما بعد از این چند سال میبینم آن عکسها را برداشتهاند در اینترنت به عنوان عکسهای قبل از عمل الناز شاکردوست پخش کردهاند؛ در حالی که در جاهای دیگر دنیا از تلاش بازیگر برای درهم شکستن زیبایی چهرهاش، به عشق نقش و بازیگری تقدیر میشد. شاید حتی یکسری از بازیگرهایی که به اصطلاح فیلمهای هنری بازی میکنند حاضر نباشند کاری را که من انجام دادهام انجام بدهند. انجام دادن یکسری کارها جرأت و شهامت میخواهد و حتی پذیرش آن از سوی مخاطب هم جسارت لازم میخواهد. من بارها ثابت کردهام چهرهام و چطور به نظر رسیدن صورتم در فیلمها برایم مهم نبوده؛ مثلا در دومین فیلمی که بازی کردم یعنی «مجردها» که حتی برایش کاندیدا هم شدم با آن عینک ته استکانی گرد و. . . این کار را کردم که بگویم برای من بازی و بازیگری مهم است. حال اگر بعضیها نمیخواهند این را بپذیرند احتمالا یا از روی حسادت است یا برایشان صرف ندارد.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
عروس همیشه سینما
مگر من در نتیجه، شکل گرفتن و به سرانجام رسیدن یک فیلم چقدر نقش دارم؟ تنها کاری که از من برمیآید این است که با ایدهها و نوع بازیام، نقش را درست ارائه بدهم تا در خدمت بهتر شدن فیلم باشد. در انتخاب فیلمنامه شاید اثرگذار باشم اما در روند ساخت، تدوین و… نقشی ندارم. یک زمان کاری به نام «خدا نزدیک است» را بازی کردم که ساختاری هنری داشت. در اواسط فیلمبرداری کارگردان پیشنهاد داد تا یک فلاشبک برای داستان و کاراکتر بگذاریم و من خوشحال شدم اما بعد فهمیدم فلاشبک عروسی کاراکتر است.
من به شوخی گفتم تنها در یک فیلم قرار بود من عروس نشوم که آن هم دلتان نیامد و میخواهید این اتفاق بیفتد. خب، دیگر چه کار میشود کرد. فقط امیدوارم سینمای ما به جایی برسد که برای بهتر شدن و تعالی سینما به جای استفاده ابزاری از چهره خوب یک بازیگر، از او و تواناییهایش استفاده بهتر داشته باشند. خودم دلم میخواهد دست مخاطبی را که لطف دارد و به خاطر من به سینما میآید بگیرم و برای تماشای یک قصه خوب دعوتش کنم؛ این آرزوی من است.
فیک های شاکردوست
یادم هست در دههای که من استار شدم موج و مُدی راه افتاد که دخترها میرفتند لنزهای رنگی میخریدند و موهای خود را مشکی میکردند و. . . خوشحالم که این شکل بدی از باب شدن یک ویژگی بد نبود. یک تعدادی هم با شبیهسازىهاى مختلف به من وارد سینما شدند و به قول شما فیکهای الناز شاکردوست هستند.
خب، به هر حال عشق به شهرت دغدغه بسیارى از جوانهاست که امیدوارم با تلاش بتوانند به جایگاه خوبى در هنر برسند؛ نه اینکه به یک ویترین اولیه کفایت کنند، چون یک چیز کاملا مشخص است که زیبایی شاید شرط لازم باشد اما کافی نیست؛ کمااینکه چهرههای زیبای بسیاری داشتیم که هیچ اتفاقی برایشان نیفتاد. به هر حال مخاطب باهوش است و در سینما شاید تنها ده دقیقه شما را به خاطر چهره ببیند اما اگر هوش و توانایی بازیگری نداشته باشید نمیتوانید مخاطب را تا انتها روی صندلی سینما نگه دارید.
جوان اما مستقل
من در دومین فیلم خودم ثابت کردم که بازیگری مقولهای کاملا جدی برای من است. اینطور نبود که نگاهم به آن سطحی باشد؛ حالا یک زمان قدرت کافی برای عدم انتخاب و. . . نداشتم چون به هر حال در سینما همیشه تنها بودم و پشتوانهای نبود. همیشه سعی کردم مستقل باشم و هنوز هم هستم. هیچکس نمیتواند ادعا کند که او توانسته الناز شاکردوست را سرکاری بیاورد. من همیشه خودم تلاش و انتخاب کردم.
به هر حال با آن شرایط و سن کمی که داشتم وارد شدم و حتی خیلی اوقات تا جایی که میشد مقابل اصرارها میایستادم. بعضی از قراردادهای کاری را در رودربایستی کامل امضا کردم و در تمام طول کار چون نتواسته بودم به آن «نه» بگویم ناراحت بودم. من اسم این را اشتباه نمیگذارم؛ یک تجربه است که بخشی از آن به خاطر سن کم من بود. فقط 18 سال داشتم که وارد سینما شدم. حالا که اینجا مقابل شما هستم خدا را شکر میکنم که هیچ حذب و قدرتی نمیتواند مرا وادار کند به اشتباه و اجبار فیلمی را بپذیرم.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
جاذبه شهرت و ثروت
خدا را شکر از بچگی زندگی و خانواده خوبی داشتم و هیچوقت به خاطر ثروت وارد بازیگری نشدم. حتی اولین فیلمی را که برای قراردادش رفتم با ماشینی پای قرارداد رفتم که پدرم برایم خریده بود؛ منظورم این است که هیچوقت نیاز مالی به این کار نداشتم و پول هرگز دغدغه من نبوده. اگر به خاطر پول وارد کار شده بودم در این یک دهه کارم باید میلیاردها تومان درمیآوردم. فکر میکنم برای خوشبخت زندگی کردن آنقدر که به احساس خوب و رضایت شخصی نیاز است، احتیاجی به پول نیست. آدم ثروتمند فردى است که به بىنیازى روحى رسیده باشد و ذهن روشنی داشته باشد. بىنیازى به پول نیست! شهرت هم مقوله جذابی برای من نیست.
فیلمبرداری کاری که تمام میشود، میروم خانه یا به سفر میروم چون دوست ندارم در خیابان باشم.
جایی دور از الناز بودن!
از ۲۳سالگی سعی کردهام همه دنیا را شهر به شهر بگردم. سفر کردن را همیشه دوست داشتم اما از جایی به بعد بیشتر به آن علاقه پیدا کردم چون وقتی به جایی میروم که مرا به عنوان الناز شاکردوست نمیشناسند، به عنوان یک انسان با من برخورد کرده، بدون هیچ قضاوتی به من نگاه میکنند. هیچوقت دوست نداشتم خود را گم کنم یا خود واقعیام را به خاطر شهرت از یاد ببرم. شاید از نگاه خیلیها که به شهرت نرسیدهاند یک آرزوی بزرگ باشد اما برای من درد است؛ چرا که با خودش تنهایی میآورد. هیچکس دیگر تو را به خاطر خودت دوست ندارد. آدمهایی جذبت میشوند که به خاطر خود واقعیات تو را نمىخواهند بلکه به خاطر اسم الناز شاکردوست است.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
مرد محافظ درون من
این درد و تنهایی ناشی از شهرت شما را رشد میدهد. وقتی آدم معروفی میشوید هرکسی به خودش این اجازه را میدهد که حتی راجعبه جزییترین مسائل شخصی شما قضاوت و حتی با دروغ درباره شما قصهبافی کند. من نه به خاطر شهرت و نه به خاطر هیچ چیزی در این دنیا دروغ نگفتهام، نمیگویم و نخواهم گفت. شاید خیلیها بگویند الناز شاکردوست رفتارهای پسرانه دارد. این برای آن است که از جایی احساس کردم باید به خاطر حفاظت از مونث درونم و زنانگیهایم طوری رفتار کنم که کسی حتی در تفکر خودش به آن مونث درون من نزدیک نشود.
این رفتارهایی که از نظر بعضیها پسرانه است براى من یک دیوار حفاظتی است. هر انسانی با وجود جنسیت درونش یک مونث یا مذکر درون دارد، در هنرمندها اصولا- چه مرد و چه زن- آن بخش مخالف درونشان غالب است. در همه دنیا همین است و در هر قشر هنری دیده میشود. حالا من هم از آن بخش درونیام برای محافظت از خودم استفاده کردم.
منطق به جای احساس
آدمها دو دسته هستند؛ دسته اول آنهایى که برای رسیدن به اهداف و خواستههایشان تمام تلاش خود را میکنند و دسته دوم آنهایى هستند که دسته اول از آنها برای رسیدن به رویاهایشان استفاده میکنند! من همیشه جزو دسته اول بودهام و همیشه برای رسیدن به آرزوهایم تلاش کردهام، با همه وجودم سختی کشیدهام و به علم خودم اضافه کردم تا موفقتر شوم. در «اسب سفید پادشاه» نقش دختری را داشتم که برای رسیدن به عشقش بسیار پافشاری میکند اما خود واقعی من به این شکل نیست. من احساس و منطق را در کنار هم انتخاب میکنم.
یک ایرانی وطنپرست
من عاشق بازیگری بودم و هستم. حتی اگر قرار باشد روزی کار نکنم باز عاشق این حرفه میمانم. آدم نمیتواند عشقش را رها کند. الان تصمیم دارم برای چند ماهی به لندن بروم تا درسم را در رشته سینما ادامه بدهم. قطعا وقتی برگردم از این آموختهها برای هنر و سینمای مملکتم استفاده میکنم. نمیروم که خارج بمانم. میتوانم این ادعا را داشته باشم که یک دختر کاملا ایرانی و وطنپرست هستم و تمام زندگیام را برای خاک مملکتم میدهم.
هیچوقت آدم بیتفاوتی نبودهام. شاید سکوت کردهام اما همیشه سینما برای من اهمیت داشته است. شاید اگر ببینم کار خوبی ساخته نمیشود خودم کمکی را که میتوانم انجام بدهم. کمااینکه فیلم «تابو» را خودم تهیه کردم چون هیچ تهیهکنندهای حاضر نبود این هزینه سنگین را برای پروژهای که در روستا و با شرایط سخت، کار میشد، بپذیرد. البته در همان اوایل راه جناب آقاى محمد امامی که جزو تهیهکنندگان این مملکت هستند و سینما برایشان حکم کار و کاسبى ندارد، به یارى ساختن این اثر ارزشمند آمدند و فیلم را خریدند. در هر صورت صحبت من این است که حداقل سعی کردهام همان پولی را که از سینما درآوردهام خرج همین سینما کنم چرا که برایم ارزشمند است.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
جان دادن برای سینما
برای اثبات علاقهام به سینمای کشورم بالاتر از این نبود که نزدیک بود جانم را هنگام فیلمبرداری «تابو» از دست بدهم. اگر آن نگهبان کشتی در آن روز مرا در دریا نجات نمیداد، حتی جانم را در این سینما داده بودم. اما معتقدم هرکسی به نوعی از دنیا میرود و چقدر خوب است که آدم برای عشقش جانش را بدهد و عشق من هم که اول و آخر همین سینماست. دیگر نمیدانم برای اثبات این ادعا چه کاری باید انجام بدهم. من عشقم را به سینما ثابت کردهام و فکر میکنم از حالا به بعد نوبت سینماست که به من برای بهتر شدنم کمک کند و استفاده بهتری از من به عنوان بازیگر بکند چون با فیلمهای مختلف این را ثابت کردهام که میتوانم. کاری به خوب یا بد بودن آن کارها ندارم اما من به عنوان یک بازیگر کامل بودم. فکر نکنم منتقدی بتواند ایراد بگیرد که جایی مثلا راکورد بازیام را نگه نداشتم یا در پردازش شخصیت کمکاری کردهام.
حیف شدن در پروژهها
ازطرفی من حس نمیکنم در بعضی پروژهها بازیام حیف شده است. اینها همه برای من تجربه هستند و باعث شده تا درس بگیرم و در کارهای بعدی بهتر شوم.
کابوسهای پس از غرق شدن
بعد از اتفاقی که در دریا افتاد و نزدیک بود غرق شوم تا مدتها وقتی زیر دوش حمام میرفتم احساس میکردم در حال خفهشدن هستم یا شبهای بسیاری خوابم نمیبرد چون مدام حس میکردم انگار دارم زیر آب میروم. اینها تاثیرات بدی است که از بعضی کارها با آدم میماند یا پس از تمام شدن بازیام در «اسب سفید پادشاه» تا سه ماه بیمار بودم و تب داشتم؛ حتی شبها درخواب میگریستم، بعد از آن هنوز حتی فیلمی را نتوانستهام قبول کنم. شاید این مساله ناشی از آن باشد که من نقش را از جایی دیگر بازی نکردم بلکه زندگی کردم.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
حفظ راکورد بازیگری
در فیلم «اسب سفید پادشاه» اولین سکانسی که بازی کردم همان سکانس آزاد شدن از زندان بود. اما همیشه این اتفاق نمیافتد که بازی شما با طول داستان در فیلمبرداری پیش برود. اتفاقا یکی از سختیهای کار بازیگری همین است که فیلم با روند ابتدا تا انتهایش فیلمبرداری نمیشود. گاهی مثلا نقطهعطف داستان که بازی دشواری را میطلبد در همان ابتدای بازی است و شما باید در ذهن خودتان با نقش تا آن نقطه پیش بروید و بتوانید آن نقطه را که در داستان مثلا دقایق پایانی کار است در روز دوم فیلمبرداری بازی کنید. بعضیها میگویند تئاتر سختتر از سینماست. من قضاوتی ندارم چون گاهی کاری در تئاتر سختتر از سینماست اما گاهی هم کاری در سینما سختتر از تئاتر است. حفظ راکورد بازی در سینما کار دشواری است چون صحنهها گاه به ترتیب گرفته نمیشوند. شما در لوکیشنی که در داستان چندین بار در بخشهای مختلف دیده میشود باید تمام بازیها با حسهای مختلف را ارائه بدهید. فیلمبرداری رج زده است اما بازی شما باید تداوم خودش را داشته باشد.
تفاوت برای امروز و آینده
متفاوت بودن برای من این است که سعی کردهام همیشه در لحظه زندگی کنم. هرگز حسرت گذشته را نخوردهام و هیچوقت کار امروز را به فردا موکول نکردهام. هدفهای زیادی دارم که امیدوارم به همه آنها برسم؛ البته در اینکه سینما هدف اصلی من است حرفی نیست و میخواهم هر آنچه بهتر است برایم در سینما اتفاق بیفتد. سخن آخر اینکه زندگى و موفقیت یک مقصد نیست، یک سفر است؛ سفرى که تا پایان عمر جریان دارد. موفقیت پیش رفتن مدام است نه به نقطه پایان رسیدن. . .
نصیحت اشتباه استاد
هدفم از روز اول این بوده که به هر شکلی حالا حتی تحصیل به بهتر شدن خودم کمک کنم. یادم هست هنگامی که مبانی بازیگری یک را در دانشگاه میخواندم، برای امتحان آخر ترم حرفی از استادم شنیدم که برایم باورکردنی نبود. ایشان به من گفت تو که داری کار میکنی، نقش اول هم که هستی و پول هم که درمیآوری دیگر چرا زحمت میکشی و درس میخوانی!!؟ من امتحان ندادم و از کلاس بیرون آمدم. برایم تاسفآور بود استادی که به یکسری علاقهمند به بازیگری درس میدهد تفکرش این است که بازیگری که نقش اول میگیرد و پول درمیآورد دیگر نیازی به افزایش معلومات ندارد و نباید به دنبال تحصیلات آکادمیک و دانشگاه باشد. خب به همین شکل است که ریشههای فرهنگ به اشتباه پایهریزی میشود.
بیوگرافی الناز شاکردوست,عکسهای الناز شاکردوست
ادامه تحصیل در لندن
برای تحصیل دانشگاهی خارج از ایران (لندن) را انتخاب کردم چون دلیلش این است که برایم اهمیت دارد شخص خودم یعنی الناز شاکردوست را فارغ از عنوان بازیگر محک بزنم و تنها به عنوان یک انسان با من برخورد شود و یا آن دیالوگ استاد دانشگاه را دوباره نشنوم.
همان آدم روز اول
خیلی کم بیرون میآیم و در جامعه ظاهر میشوم. از برخورد مردم نگران نیستم و ترسی ندارم. مردم، خدا را شکر همیشه به من لطف داشتهاند، به نظرم محبوبیت موهبتی است که فقط خداوند میتواند به بندهاش بدهد و دست دیگرى نیست. بابت این مساله همیشه خدا را شکر میکنم اما نمیخواهم خود را فراموش کنم، انسان بودن برای من خیلی مهم است.
لباس بخشی از بازیگر
از آنجا که یکسری خانوادهها اجازه دادهاند فرزندانشان به شکل الگو به من نگاه کنند حس میکنم موظف هستم خیلی مسائل را رعایت کنم. یعنی فقط مسوول شخص خودم نیستم و باید جوابگوی خیلی از خانوادهها باشم. این آراستگی فقط به خاطر آرایش و مدلهای عجیب و غریب نیست.
خرید با فرهنگ ایرانی
خرید کردن را دوست دارم اما به نظرم الزامی نیست که حتما از برند خرید کرد. همیشه گفتهام این من هستم که میتوانم به آن محصول از برندهای خاص ارزش و اهمیت بدهم نه اینکه برند به من ارزش بدهد؛ یعنی اگر هیچ برندی نباشد، چیزی از ارزشهای من کم نمیشود. در عین حال معتقدم مردم اگر قرار است برندی را انتخاب کنند سراغ نمونههای غیراصل نروند چون یک نوع دزدی از آن برند است. اگر برند گران قیمتى را انتخاب میکنید پس باید هزینه آن را هم قبول کنید و به انتخابتان احترام بگذارید؛ در غیر این صورت شما میتوانید سراغ برندهای ارزانقیمت بروید. خوب است جامعه ایرانی با پیشینه عظیم فرهنگی خود این اصل را رعایت کند.
گردآوری: بخش بیوگرافی و گالری تصاویر